روزی که ناصر میناچی وزیر ارشاد وقت و در پی افشاگری دانشجویان تصرف کننده سفارت آمریکا بازداشت شد ـ نگاهی به بهترین قانون مطبوعات ایران |
 |
ناصر میناچی |
ناصر میناچی وزیر ارشاد درکابینه های مهدی بازرگان و محمدعلی رجایی که پنجم بهمن 1392 (25 ژانویه 2014) در 82 سالگی براثر حمله قلبی درگذشت در نخستین ساعت بامداد 17 بهمن 1358 (ششم فوریه 1980) ـ در زمانی که هنوز وزیر کابینه بود به اتهام داشتن رابطه با سفارت آمریکا در تهران بازداشت شد. بازداشت وی به امضای معاون وقت دادسرای انقلاب و در پی افشاگری سی ام (شماره 30) دانشجویان پیرو خط امام که ساختمان سفارت آمریکا در تهران را تصرف و ضمن به گروگان گرفتن کارکنان آمریکایی آن بر اسناد سفارت دست یافته بودند صورت گرفته بود. در این افشاگری که از تلویزیون دولتی پخش شده بود آمده بود که میناچی با مقام اطلاعاتی سفارت تماس داشته و مطالبی درباره موضوعات متعدد ازجمله انقلاب و کابینه گفته بود.
بازداشت میناچی که از موسسان حسینیه ارشاد بود و روابط نزدیک با علی شریعتی و مرتضی مطهری داشت، آن روز تیتر بزرگ صفحات اول روزنامه های تهران شده بود. ابوالحسن بنی صدر که به ریاست جمهور انتخاب شده بود مداخله کرد و میناچی که همچنان وزیر بود همان شب و پس از 20 ساعت بازداشت از زندان آزاد شد. وی اتهام تماس اطلاعاتی با سفارت آمریکا را رد کرد.
میناچی که در رشته حقوق، دکترا گرفته بود به انتخاب مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت انقلاب، وزیر اطلاعات و جهانگردی شده بود که خود او نام این وزارتخانه را به ارشاد ملی تغییر داد که بعدا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است. میناچی در تنظیم پیشنویس اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی مشارکت داشت که مجلس خبرگان (موسسان) بسیاری از اصول آن پیشنویس را تغییر داد و چندین اصل ازجمله اصل «ولی فقیه» را هم بر آن افزود. میناچی در تنظیم قانون موقت مطبوعات نقش عمده داشت که در سال 1358 به تصویب شورای انقلاب رسید و به نام «طرح» تا سال 1364 (زمان وزارت محمد خاتمي و تصویب قانون کنونی) اجرا مي شد. این ضابطه از بهترين قوانين مطبوعات ايران بشمار آورده شده است زیراکه بر روزنامه نگار حرفه ای بودن مدیر و سردبیر نشریه ـ روزنامه نگار بودن مطابق استاندارد جهانی ـ تاکید داشت. ناشر نشریه می توانست یک شخصیت حقوقی و یا یک سرمایه گذار باشد. اهميت اين قانون همچنین در اين بود که صراحت داشت اگر وزارت ارشاد (هيات نظارت) تا سه ماه پس از وصول تقاضای مجوّز نشریه به آن رسيدگي و پاسخ رد و يا قبول ندهد، متقاضي مي تواند به دادگاه دادخواست دهد و حکم دادگاه در اين زمينه قطعي خواهد بود. درصورت رد شدن تقاضا هم متقاصی می توانست به دادگاه دادخواست دهد و حکم دادگاه قطعی بود. اين قانون همچنین از ناشر خواسته بود که قبلا اعلام کند که با چه تيراژي شروع بکار خواهد کرد. طبق اين قانون، اگر شرکتها و موسسات (شخصيت هاي حقوقي) متقاضي مجوّز (پروانه) نشریه بودند بايد به پيوست تقاضانامه خود، مشخصات يک مدير را (که در عين حال سردبير هم می توانست باشد) ارسال مي داشتند که روزنامه نگار بودن او باید قبلا به تاييد مراجع حرفه اي ـ سندیکای وقت و اتحادیه روزنامه نگاران ـ رسيده بود.
در دوران وزارت میناچی که دکتر ممکن معاون او در امور مطبوعات بود برپایه قانون موقت، دهها مجوز نشریه صادر شد که برخی از این مجوزها بعدا و هنگام انطباق با قانون مصوّب سال 1364 رد شدند (که در این قانون، شرط روزنامه نگار حرفه ای بودن مدیر و سردبیر نشریه، مهلت 3 ماهه برای رسیدگی و حکم دادگاه در صورت مراجعه متقاضی دیده نمی شود). به باور اصحاب نظر، یکی از مسائل کنونی مطبوعات ایران حرفه ای نبودن مدیر و سردبیر و نبود نظامنامه روزنامه نگاری است که در آن تعاریف روزنامه نگار و روزنامه نگاری مشخص شده باشد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
روزی که به حکم صادق خلخالی 145 افسر ارتش برکنار شدند |
طبق حکم صادق خلخالی قاضی شرع دادگاه انقلاب، از هفدهم بهمن ماه 1358 (ششم فوریه 1980) 145 افسر ارتش ایران (نیروهای زمینی، هوایی و دریایی) برکنار و ممنوع الخروج از کشور شدند. یکی از برکنار شدگان یک ارتشبد بود و بقیه از سروان تا سپهبد. بیشتر این شمار، درجه سرتیپی داشتند.
خبرنگاران به نقل از خلخالی نوشته بودند که برکنارشدگان با انقلاب موافق نبودند و از تبلیغ علیه انقلاب خودداری نمی کردند. به علاوه، طبق اطلاعات به دست آمده برخی از آنان قبلا مرتکب سوء استفاده از مقام شده بودند که نیاز به رسیدگی بیشتر دارد.
پس از آغاز جنگ عراق با ایران در اواخر شهریور سال بعد (سال 1359) برخی از این افسران داوطلبانه به ارتش بازگشتند تا در دفاع از کشور شرکت کنند. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
در دفتر حفاظت از منافع ایران در واشنگتن، کار صدور گذرنامه 3 ساعته انجام می شود که باید سرمش شود |
31 ژانویه 2014 این نامه از سوی یک مخاطب ایرانی ساکن ایالت ویرجینیای آمریکا واصل شد که در خور توجه است:
"می دانیم که ایرانیان و ایرانی تبارهای آمریکا و یا ساکن این کشور دارند به رقم یک میلیون نزدیک می شوند که معادل جمعیت یک کشور کوچک است و تقریبا همه آنان به لحاظ امور کنسولی، نیاز به داشتن ارتباط با «دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی» دارند که 34 سال است (از اپریل 1980) دایر شده است. این دفتر در عمارت کوچک شماره 2209 در یک مجموعه بازرگانی در خیابان ویسکانسین شهر واشنگتن قرار دارد و محل (مقرّ) آن و تلفن هایش (9654990 - 202 تا 94) سه دهه است که تغییر نیافته است.
در طول ربع قرن اقامت در آمریکا، بارها برای تمدید و یا تجدید گذرنامه، گرفتن کارت ملی، شناسنامه برای فرزندان تازه، تفکیک گذرنامه فرزندان بزرگتر، دادن وکالت نامه و ... به این دفتر ِ بسیار پُرکار ـ حضورا و یا از طریق مکاتبه (پُست و ایمیل) مراجعه داشته ام و هربار انجام کارها را سریع تر و آسان تر و رفتار کارکنان را صمیمانه تر و خودمانی تر یافته ام. قبلا کار صدور گذرنامه در این دفتر 5 ـ 6 ساعت و در همان روز مراجعه صورت می گرفت. به این ترتیب که پیش از ظهر، مدارک را می گرفتند و بعد از ظهر بر حسب نوبت مراجعه کننده، گذرنامهِ آماده شده را تحویل می دادند. چند روز پیش که برای تجدید گذرنامه ام به این دفتر مراجعه کردم، این وقت به کمتر از 3 ساعت کاهش یافته بود. همانجا فتوکپی و عکس (اگر مراجعه کننده با خود نداشته باشد) تهیه می شود و نیاز به رفتن به خیابان و تهیه آن نیست. نمی دانید که از مشاهده این وضعیت چقدر شاد و خُرسند شدم و خواستم که این سطور را درج کنید تا سرمشق سازمانهای دولتی در داخله ایران قرار گیرد که در رسانه ها خواندم که برای معامله یک خانه و آپارتمان باید از هفت خوان رستم گذشت و چند ماه دوندگی کرد ـ کاری که در آمریکا کمتر از یک ساعت طول می کشد و آن هم در دفتر یک وکیل (مشاور قضایی). دو سال پیش که به ایران رفته بودم و یک کار بسیار کوچک اداری داشتم، دو بار مرا برای گرفتن فتوکُپی به خیابان فرستادند و سپس هزاران «امّا و مگر». یک مسأله بزرگ وطن، بوروکراسی (از فتوکُپی بازی تا امروز و فردا کردن و فرستادن ارباب رجوع به دنبال نخودِ سیاه) است که ریشه در دوران حکومت ایلخانان و صفویه دارد و باید حل شود. باید بیایند و بپرسند که این دفتر کوچک «حفاظت از منافع جمهوری اسلامی در آمریکا» با نزدیک به یک میلیون ارباب رجوع چه کرده است که در آن، کارها به این سرعت و بدون معطلی، سئوال و ایراد و این چنین دوستانه و برادرانه انجام می گیرد.". |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در دنياي داستان نويسي |
داستان نگار رکوردشکن |
 |
Jin Yong |
امروز زادروز جین یونگJin Yong (چا Cha) روزنامه نگار و داستان نویس معاصر است که 15 داستان او به زبان چيني جمعا یکصد میلیون نسخه در مناطق چيني زبان جهان فروش داشته ـ رقمی که در طول تاریخ تالیف کتاب کمتر سابقه داشته است.
وی که ششم فوریه 1924 به دنیا آمده است با کار قلم، 600 میلیون دلار هنگ کنگ (هشتاد میلیون دلار آمریکا) درآمد داشته است. وی که زماني در هنگ کنگ يک خبرنگار بود در سال 1959 روزنامه «مینگ پائو» را در اينجا تاسیس کرد که تیراژ چشمگير دارد. جین یونگ از تدوین کنندگان اساسنامه هنگ کنگ ـ پس از 150 سال استعمار دولت لندن نيز بشمار مي آيد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در قلمرو رسانهها |
سالروز انتشار نخستين نشريه دانشگاهي |
اواخر ژانويه در سال 1878 دانشگاه آمريكايي «ييل» نخستين نشريه دانشگاهي به نام «ييل نيوز» را منتشر ساخت و دانشگاههاي ديگر از آن اقتباس كردند. ديوان عالي آمريكا حكم داده است: از آنجا كه نشريات دانشگاهي با كمك هزينه دولت انتشار مي يابند، حق گرفتن اگهي تجاري و تكفروشي ندارند. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
راز پيروزي مجله جيبي 15 ميليوني |
مجله جيبي «ريدرز دايجست» كه ناشر آن مدعي است تيراژي بالاي 15 ميليون نسخه دارد و عمدتا با پست توزيع مي شود پنجم فوريه سال 1922 انتشار خود را آغاز كرد.
«دويت والاس» و همسرش «ليلا» در آن سال با يك وام پنج هزاردلاري اين مجله را راه اندازي كردند زيرا روزنامه اي كه در آنجا كار مي كردند عذرشان را خواسته بود و نمي خواستند كه پس از آن «كارفرما» داشته باشند. نخستين شماره اين مجله 1500 نسخه فروش داشت.
انتشار مجله به قطع جيبي ابتكار تازه اي بود، زيرا كه خواننده مي توانست آن را در جيب و يا كيف دستي خود ببرد و با هر فرصتي كه به دست آيد آن را بخواند.
اين مجله با قطعي كوچك رقيب بزرگي براي كتاب شد، مخصوصا كه درهر شماره اش چند داستان كوتاه، خلاصه چند كتاب، مطالب دانستني، مطالب بهداشتي و آخرين گزارشهاي پزشكي، خبرهاي جنايي، مطالب خواندني. آخرين پيشرفتهاي علمي و موضوعهاي اجتماعي ــ فرهنگي را چاپ مي كرد و هنوز اين روش را ترك نگفته است.
اين مجله در طول عمر خود به ندرت به مسائل سياسي ــ اقتصادي روز پرداخته و اعلام داشته است كه تا قطعيت پيدا نكنند (تاريخ نشوند) به اين مطالب نخواهد پرداخت، زيرا كه از حرف تا عمل فاصله اي طولاني وجود دارد و نمي خواهد خواننده گمراه شود. سياست اين مجله براين پايه است كه تا مي تواند از چاپ مطالبي كه خواننده را اغفال كند خودداري ورزد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
ساير ملل |
روزي که مهاجرت زردها به آمریکا محدود شد |
برغم مخالفت رئيس جمهوري وقت آمريكا، ششم فوریه 1917 پارلمان اين كشور (كنگره) با بيش از دوسوم آراء مهاجرت زردها را به آمريكا محدود ساخت. مخالفت با مهاجرت زردها عمدتا به اين جهت بود كه نه تنها به فرهنگ ملي خود پايبند بودند و قاطي مهاجران ديگر نمي شدند، بلكه در ايالات غربي آمريكا با مزد كم كار مي كردند و باعث بيكاري ديگران و كاهش دستمزد ها شده بودند. اين محدوديت چند دهه بعد برطرف شد.
باوجود این محدوديت دهها ساله، هم اکنون شش درصد جمعیت 315 میلیونی ایالات متحده را زردها تشکیل می دهند. چینیان مقیم آمریکا همچنان به آموزش زبان مادری به فرزندان خود که در آمریکا به دنیا آمده اند می پردازند. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
عهدنامه محدود كردن جنگ افزارهاي دريايي، ولی ... |
ششم فوريه سال 1922 دولتهاي آمريكا، ايتاليا، انگلستان، ژاپن و فرانسه با توجه به اين حقيقت تاريخي كه «قدرت دريايي» دولت صاحب آن را به قُلدري و خيال تجاوز برمي انگيزاند عهدنامه قطع رقابت دريايي و محدود كردن ابزار هاي جنگ دريايي را ميان خود امضاء كردند. اوضاع روسيه در پي انقلاب بولشويكي هنوز تثبيت نشده بود كه در اين پيمان شركت داده شود و آلمان كه در جنگ جهاني اول شكست خورده بود به موجب عهدنامه ورساي ناوگان خودرا از دست داده و حق داشتن كشتي جنگي سنگين از آن سلب شده بود.
گذشت زمان نشان داد كه از سه ـ چهار سال بعد، دولتهايي كه اين معاهده را امضاء كرده بودند براي تقلب كردن درمفاد آن باهم مسابقه گذاشتند و ... تا جائي كه از اين عهدنامه تنها نامي باقي ماند. ورود ناوهای تازه ساخت این پنج کشور به صحنه های جنگ جهانی دوم بی اثر بودن این معاهده را نشان داد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
روزي كه «روزولت» مجبور شد بانكهاي آمريكا را ببندد ـ رکود اقتصادي بزرگ |
 |
نمونه هايي از صفهاي طولاني صاحبان حسابهاي بانکي در فوريه 1933
|
«فرانکلین دی. روزولت» كه در اوج ركود اقتصادي ایالات متحده به رياست اين فدراسیون انتخاب شده بود بانكهاي این کشوررا از ششم فوريه سال 1933 به مدت ده روز تعطيل كرد؛ زيراکه پیش از این روز، مردم براي بيرون كشيدن پس اندازهاي خود و با آن پولها هجوم براي خريد كه سطح قيمتهارا شديدا بالا مي بُرد به بانكها هجوم بُرده بودند. به علاوه، موجودي بانكها براي پرداخت ها كافي نبود و مقابل بانكها صفهاي طولاني تشکیل شده بود و بیم آن می رفت که همین صفوف تبدیل به تظاهرات، شورش و عصیان شود.
آمریکا از سال 2008 نیز وارد یک بحران اقتصادی شده است که علت عمده آن افزايش بدهي دولت این کشور و تداوم كسر بودجه آن در سالهاي اخير است که جمع اين بدهي و اعتبارات در سال 2012 از سقف 15 تریلیون دلار بالاتر رفته است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
تشديد بمباران هوايي برلين از فوريه 1944 |
 |
برلين از فوريه 1944 به بعد: هر روز و شب ظاهر شدن هواپيماها، بمباران و فرار مردم از ساختمانهاي شعله ور
|
دور تازه بمباران شديد و روزانه شهر برلين توسط هواپيماهاي نظامي متفقين از ششم فوريه 1944 آغاز شد كه تا پايان جنگ جهاني دوم ادامه داشت.
ارتش آلمان به حد كافي هواپيما براي دفاع از آسمان برلين در اختيار داشت ولي اين هواپيماها سوخت لازم را براي به پرواز در آمدن نداشتند و از شهر، تنها با سلاحهاي زميني ضد هوايي دفاع مي شد كه از آنها هم به دليل شبانه بودن اين حملات، ابري بودن آسمان و پرواز در ارتفاع زياد كار چنداني ساخته نبود و ژنرالهاي هيتلر تنها به اين اصل دلخوش بودند كه با حملات هوايي نمي شود جنگ را بُرد و كشوري را تسخير كرد. هيتلر هم در انتظار توليد بمب اتمي بود که دانشمندان آلماني وعده اش را به او داده بودند و براي ساخت آن تلاش مي کردند. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
بانو «رزا پاركز»، كه ايستادگي و دلاوري او جنبش حقوق مدني آمريكا را حركت تازه داد و پيروز كرد |
 |
Rosa Parks در 1955 و 2002 |
بانو «رزا لي پاركز Rosa Parks» كه يك اقدام دليرانه او باعث تشديد فعاليت جنبش حقوق مدني آمريكا و پيروزي آن شد چهارم فوريه سال 1913 در يك خانواده سياهپوست در شهر «تاسكجي» واقع در ايالت جنوبي آلاباما به دنيا آمد. پدرش نجّار و مادرش آموزگار بود و خود او بعدا به کار دوزندگي سرگرم شده بود. او در محيطي زندگي مي كرد كه ميان سياهپوستان و سفيد پوستان تبعيض و جدايي بود و رنگ پوست ملاك برتري انسان بود.
براي مثال؛ سياهپوستان حق نشستن روي صندليهاي رديفهاي جلوي اتوبوسهاي شهري را نداشتند و تازه اگر صندلي براي نشستن وجود نداشت و يك سفيد پوست وارد اتوبوس مي شد، سياهپوست بايد صندلي اش را به او مي داد. رزا از اين وضعيت و نيز جدابودن مدارس سياه و سفيد ازهم خسته شده بود. وي روز يکم دسامبر سال 1955 كه عازم محل كار خود (يك كارگاه لباسدوزي) در شهر مونتگمري بود، نه تنها از در جلو اتوبوس وارد آن شد بلكه روي يك صندلي در رديفهاي جلوتر هم نشست و به اعتراض راننده توجه نكرد و از جاي خود تكان نخورد. جيمز فليک J. Flake راننده، اتوبوس را متوقف ساخت و به پليس تلفن كرد، زيراكه نشستن سياهپوستان روي صندليهاي رديفهاي جلو اتوبوس در آن ايالت جريمه نقدي داشت.
تا آمدن پليس، بسياري از مسافران اتوبوس كه براي رسيدن به محل كار عجله داشتند پياده شدند و يكي از آنان به روزنامه شهر تلفن كرد و عكاس از اين صحنه عكس گرفت (عکس زير که تاريخ شده است).
پليس رزا را به دادگاه برد و جريمه شد. انتشار عكس و گزارش كار او و اظهاراتش دربازجويي پليس در روزنامه شهر، در جهان چون توپ صدا كرد و اين عكس دربيشتر روزنامه هاي جهان به چاپ رسيد و جنبش مدني آمريكا برشدت فعاليت خود افزود و وارد مرحله تازه اي شد.
دكتر مارتين لوتر كينك رهبر جنبش از آن پس راهپيمايي هاي بزرگ و بعضا چند صد هزاره نفري برپا كرد و با اين كه جان خودرا برسر آن گذارد، جنبش در دهه بعد به پيروزي رسيد و قانون «حقوق مدني» در كنگره آمريکا تصويب شد و ....
رزا و خانواده اش چند سال بعد به شهر ديترويت (شمال آمريكا) نقل مكان كردند، اما کار آن روز وي فراموش نشد هرجا و هر وقت كه از جنبش حقوق مدني آمريكا نام برده مي شود، وي نيز مطرح مي گردد و روزنامه ها به مناسبت سالروز تولد و سالروز اقدام شجاعانه اش با او مصاحبه مي كنند و نامش در تاريخ آمريكا ماندگار خواهد ماند. رزا در سال 2005 درگذشت و با احترام تمام و رعايت تشريفات رسمي مدفون شد. کنگره آمريکا وي را «بانوي اول جنبش حقوق مدني» اعلام کرده است.
 |
اين عكس تاريخي كه روز يکم دسامبر سال 1955 برداشته شد «رزا پاركز» را در اتوبوس عمومي شهر مونتگمري ايالت آلاباماي آمريكا نشان مي دهد كه بر صندلي نشسته و برغم اخطار راننده حاضر به پياده شدن نبود
|
|
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
فوريه 2006 - رودخانه سرخ در خيابانهاي كاراكاس - اصول سوسياليسم قرن 21 هوگو چاوس |
«چهارم فوريه» سالروز دو رويداد مهم در ونزوئلاست. در اين روز در سال 1992 سرهنگ كماندو، هوگو چاوز (چاوس) با پنج واحد نظامي بر ضد كارلوس پرز رئيس جمهوري وقت ونزوئلا كه دستگاه حكومتي وي شهرت به آلوده شدن به فساد داشت كودتا كرد و با اين كه بسياري از نقاط پايتخت را تصرف كرده بود در اين كار موفق نشد و به زندان افتاد. چاوز هفت سال بعد ـ دوم فوريه سال 1999 با راي اکثريت ونزوئلایی ها به رهبري اين کشور انتخاب شد و دو روز پس از آن، دوران رياست جمهوري خودرا آغاز كرد. وي همچنين دوم فوريه 2009 مراسمی به مناسبت دهمين سال انتخاب خود و زمامداري بر ونزوئلا را برگزار کرد. چاوز برای سومین بار به ریاست جمهوری انتخاب شد ولی پیش از آغاز رسمی دوره سوم، به سبب تشدید بیماری برای درمان به کوبا رفت و چون درمان موثر واقع نشد به وطن بازگشت و پنجم مارس 2013 در 58 سالگی درگذشت.
چاوز در طول زمامداري خود با توجه به تجربه حاصل از نظام هاي سوسياليستي در قرن 20 و با تفسير فرضيه هاي سوسياليستي مطرح به علاوه عقايد سيمون بوليوار ـ قهرمان ملي آمريکاي لاتين فرضيه سوسياليسم قرن 21 را طرح و اعلام داشت که داراي چهار ستون اصلي است: توزيع عادلانه درآمد، رفاه و فرصت ها ـ دمکراسي خلق و استقلال اقتصادي ـ بازگشت به انسانيت و پايان هرگونه فساد. به اين ترتيب؛ سوسياليسم چاوز نوعي سوسياليسم ملي و داراي انعطاف است. در آمريکاي لاتين، مردم منطقه خودرا اعضاي يک ملت واحد مي دانند.
چاوز [تلفظ اين اسم در آمريکاي لاتين، چاوس و در اسپانيا و کشورهاي اسپانيايي زبان ديگر، چاوز است] پس از رهايي از زندان (به جرم کودتاي فوريه 1992) كه در آنجا دچار آسيب چشم شده بود، [به قول خودش] به فعاليت سياسي برضد طبقه برتري جو، پولپرست، آزمند و تجمل دوست (مقامات و ثروتمندان) ادامه داده بود و در انتخابات دسامبر 1998 پيروز شده بود.
چهارم فوريه 2006 به مناسبت دو رويداد مورد بحث، صدها هزار تن از هواداران چاوز از سراسر ونزوئلا به كاراكاس آمده و در حاليكه به سبك او كلاه (بِره) و پيراهن سرخ برتن داشتند در خيابانهاي كاراكاس به حركت درآمده بودند و اين منظره (عكس بالا)، خيابانهاي كاركاس را به صورت رودخانه هاي سرخ درآورده بود. علاوه بر هواداران چاوز در كاراكاس، بقيه جمعيت با چهار هزار و ششصد اتوبوس خودرا به اين شهر رسانده بودند و شعارهاي ملي و انقلابي مي دادند.
چاوز در مراسم سال 2006 که به مناسبت اين دو سالروز برگزار شده بود خطاب به هوادارانش گفته بود كه براي مسلح كردن مردم جهت دفاع از انقلاب [سوسياليسم قرن 21] يك ميليون تفنگ در اختيار آنان قرار خواهد گرفت و صد هزار تفنگي كه از روسيه خريداري شده است مقدمه اين كار است.
چاوز پيش از شركت در مراسم چهارم فوريه 2006، به هاوانا رفته بود تا از دست فيدل كاسترو ـ و به اظهار چاوز؛ آموزگار و مُراد خود ـ تقديرنامه يونسكو معروف به مدال «خوزه مارتي» را دريافت دارد (عكس بالا).
چاوز متولد 28 جولاي 1954 که از 1999 رئيس جمهور ونزوئلا بود در انتخابات اکتبر 2012 بار دیگر و براي يک دوره شش ساله به رياست جمهوري ونزوئلا انتخاب شد. قرار بود که مراسم آغاز دوره تازه در دهم ژانويه 2013 برگزار شود که چون در این تاریخ در کوبا زیر درمان قرار داشت پارلمان ونزوئلا انجام اين مراسم را به بعد از بازگشت چاوز از کوبا موکول کرد. چاوز ـ رهبر وقت حزب سوسياليست متحده ونزوئلا ـ از اواخر سال 2012 در کوبا سرگرم درمان بيماري سرطان بود. وی چون احساس کرده بود که بیماری او (سرطان) درمان نخواهد شد به وطن بازگشت تا در اینجا جان بسپارد و پنجم مارس 2013 درگذشت و نیکلاس مادورو N. Maduro از پیروان خط او برجایش نشست. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
نظرات دو ژنرال آمريكايي شش هفته پيش از آغاز تعرض نظامي به عراق |
 |
ژنرال زيني
|
«انتوني زيني» ژنرال بازنشسته و فرمانده سابق نيروهاي آمريكا در خاور ميانه (مستقر در خليج فارس) چهارم فوريه 2003 و 43 روز پيش از آغاز حمله نظامي آمريکا به عراق، در اجتماع انجمن زنان راي دهنده آمريکايي در تالار كتابخانه عمومي شهر ويليامزبورگ (پايتخت مهاجرنشينان انگليسي 13 گانه) ضمن اظهار نظر در اين باره، گفته بود که در اوضاع کنوني جهان و باتوجه به نظم نوين به مصلحت نيست كه آمريكا به تنهايي وارد چنين جنگ هايي شود.
با وجود اين، ژنرال زيني که به اوضاع سياسي ــ نظامي خاور ميانه آشنا بود اشاره کرد كه اينك (فوريه 2003) براي جلوگيري از جنگ دير شده و با انتقال اين همه نيرو، دولت جورج بوش به نقطه بي بازگشت نزديك شده است.
ژنرال شوارتسكف فرمانده نيروهاي آمريكا در جريان جنگ با عراق بر سر کويت (که نوجواني اش را در تهران گذرانيده بود زيراکه پدرش مستشار نظامي آمريکا در ايران بود) و متوفي در ژانويه 2013 چند روز پيش از ژنرال زيني عقيده مشابهي را بيان کرده و گفته بود که به جنگ هاي از اين دست نبايد به تنهايي دست زد. وي در عين حال گفته بود که نظر دولت متبوع را که مي خواهد جايگاه خود به عنوان ابرقدرت جهان را حفظ کند درک مي کند. آسياي غربي کليد قدرت جهاني است.
دولت جورج بوش شش هفته بعد با کمک و همراهي انگلستان و چند دولت ديگر حمله نظامي به عراق را آغاز کرد و رژيم حزب بعث را برانداخت. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
لهستان: هر برهه زير پرچم يك قدرت! ـ ابزار قدرت در قرن 21: زبان و قلم (رسانه ها)، زيرکي سياسي، هوش و تحليل اطلاعات |
پنجم فوريه 2005 كاندوليزا رايس وزير امور خارجه وقت کابينه آمريكا (دولت جورج دبليو بوش) در جريان ديدار برق آساي هفت روزه اش از اروپا و خاورميانه به ملاقات نخست وزير لهستان ـ متحد آمريكا در اشغال نظامي عراق شتافته بود. در برنامه اين ديدارها، رايس دولت لهستان را در رديف انگلستان، آلمان و فرانسه قرار داده بود.
مشاهده عكس بالا كه «مارك بلكا» نخست وزير وقت لهستان را هنگام ملاقات با رايس در كنار پرچم آمريكا نشان مي دهد ـ در بيننده، «تاريخ لهستان» را تداعي مي كند كه اين کشور دست كم در سه قرن اخير، هر چند دهه خودرا زير پرچم يك قدرت قرار داده است؛ پيش از دهه 1990 زير پرچم شوروي، پيش از شوروي - در دست هيتلر، قبلا از آن تزار روسيه و پيش از تزار، فرانسه ناپلئون و پيشتر از آن ـ امپراتور اتريش و .... زماني پادشاهي، گاهي جمهوري و 45 سال كمونيست بود و حالا ... در دهه يکم قرن 21 به اتكاء بلوک غرب با ارباب قديمي اش روسيه به دشمني برخاسته، به آمريکا اجازه استقرار شبکه موشکي داده و به تحريک غرب با مسکو بر سر اوكراين رقابت مي كند. بايد منتظر شد و ديد قدرت بعدي كه لهستان در برابرش كرنش خواهد كرد كدام خواهد بود؟. امروزه قدرت بر شانه زبان و قلم (شبکه هاي تلويزيوني، خبرگزاري ها، نت ورکها و سرچ انجين ها، بازي هاي سياسي ـ نطق و تهديد و ارعاب، اطلاعات، هوش و زرنگي مقامات و مشاورانشان و نيز مقاله نگاران و مولفان و فيلمسازان) نشسته و بنابراين پايه هايش هوش، معلومات، دانايي، اطلاعات، قدرت تحليل، يارگيري، وقت شناسي و بالاخره تکنولوژي و اقتصاد است. چند دهه است كه هنر و مهارت تنظيم و عرضه خبر و نظر (نفوذ در اذهان) شده است ابزار قدرت ـ جنگ افزاري كه روزانه بكار مي رود و همانند سلاح اتمي و موشك نيست كه در انبارها بپوسد، ولي بايد ديد كه اين حربه تا چه زمان و براي چه مدت برنده خواهد بود. واضح است تا روزي كه جهانيان آگاهتر شوند و بدانند كه با حرف كنترل مي شوند و در چنگال سخن پراكني راديو تلويزيونها و مطالب قرارداده شده در اينترنت قراردارند و راه بي اعتنايي و ناديده گرفتن اين حربه را ياد بگيرند. درست است كه سلاح اتمي ابزار قدرت و وسيله قدرت نمايي و يک بازدارنده است ولي نفوذ و اقتدار در جهان قرن 21 ظاهرا ناشي از اطلاعات و قدرت تحليل و تشخيص و فرصت شناسي است و ابزار آن قلم و كلام. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
آيا بخاري گاز سوز ايراني نخست وزير گرجستان را كشت؟ |
 |
زوراب
|
بالاخره مرگ «زوراب ژوانيا» نخست وزير گرجستان را به گردن بخاري گاز سوز ساخت ايران انداختند. وي كه از متحدان «سا كاشويلي» رئيس جمهور و از سران انقلاب نارنجي سال 2004 گرجستان بشمار مي رفت و متمايل به اتحاد گرجستان با بلوک غرب بود دوم فوريه 2005 براي ديدار دوست خود «رائول يوسوپوف» به آپارتمان او رفت و چون دير كرد، "بادي گارد" به سلفون او زنگ زد كه جواب نشنيد. خواست با شكستن در وارد آپارتمان شود كه موفق نشد. پليس محل را خبر كرد و از پنجره وارد آپارتمان شدند و جسد زوراب را در اطاق نشيمن و رائول را در آشپزخانه يافتند. نخست، احتمال سوء قصد داده شد و حتي گفته شد كه كار جاسوسان خارجي[روسيه] بوده ولي پس از معاينه اجساد معلوم شد كه مرگ بر اثر استنشاق گاز طبيعي (مورد مصرف در خانه) بوده كه از بخاري آپارتمان نشت كرده و بخاري ساخت ايران و وارداتي بوده است. با وجود اين، احتمال سوء قصد و توطئه كاملا منتفي نشده است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
نظرات شما عزیزان:
|
|
|
|